خرابه روشن شد/ بابا رسید از راه خورشید اومد اما/ خبر نشد از ماه
موشو مرتب کرد و اشک چشاشو پاک کرد
یه گوشه تو ویرونه غم دلش رو خاک کرد
غم تو دلش جا نمی شد/ پاهاش دیگه پا نمی شد
از بس ورم داشت صورتش/ دیگه چشاش وا نمی شد
غصه و غم کشیده بود/ از زندگی بریده بود
از نانجیبای تو شام/ حرفای بد شنیده بود 2
می گفت بابا! دختر تو دیگه برات نمی مونه
بابایی! حتی نسیم دست و پامو می لرزونه
بابایی! هوای سرد زخم منو می سوزونه
بابایی! بابا حسین 3
چیا دیدم بین/ شهر خدا نشناس داشت به فروش می رفت/ کلاه خود عباس
با چند درهم دیدم نمی کنی تو باور
می گفت حراجه نامرد مهد علی اصغر
صدام دیگه در نمیاد/ به من گل سر نمیاد
میخوام رو دست بگیرمت/ ببخش ازم بر نمیاد
پیروهنم عوض شده/ رنگ تنم عوض شده
عمه میگه که نحوه ی/ حرف زدنم عوض شده 2
بابایی! برا کسی راز و نیاز نمی کنم
بابایی! معجرمو برا تو باز نمیکنم
بابایی! برا کسی به جز تو ناز نمیکنم
بابایی بابا حسین 3
شاعر : رضا تاجیک
بازگشت به فهرست بعدی
منبع : سایت امام هشت
www.emam8.com
دانلود سبک